جشنواره فیلم عمار برخلاف آنچه که برخی تصورشان این است که هنر فقط در دستان عده ای خاص است و آن ها هستند که می توانند برای هنر تعیین تکلیف نمایند،روشن ساخت که هنر مقوله ای انحصاری و میراث عده ای خاص نیست که با چراغ سبز و حضور آن ها شکل بگیرد.
[more]
در چند روز اخیر شاهد برگزاری جشنواره مردمی و با شکوه عمار بودیم. این جشنواره که عکس العملی انقلابی و متعهدانه در برابر فتنه 88 و نقش مخرب آن در رویارویی با نظام مقدس جمهوری اسلامی بود، بیش از هر چیز بیانگر نیاز جامعه به هنر متعهد و اصیل است. جشنواره ی عمار در حالی برگزار شد و عمر آن به چهار سال رسید که شاید خیلی ها باور نمی کردند این نهال مقدس با رویشی شگفت آور به درختی راست قامت تبدیل شود که شکوفایی و رشدی به مراتب بیشتر در سال های آینده نیز در انتظار آن باشد. جشنواره فیلم عمار پاسخ به یک نیاز بود. نیازی اساسی که سال ها بدون پاسخ مانده بود.
جشنواره فیلم عمار از جهات مختلف قابل تأمل و بررسی است. از یک جهت این جشنواره ظرفیت بزرگ هنرمندان متعهد و آمادگی های مردمی را نشان داد. برخلاف آنچه که برخی تصورشان این است که هنر فقط در دستان عده ای خاص است و آن ها هستند که می توانند برای هنر تعیین تکلیف نمایند، روشن ساخت که هنر مقوله ای انحصاری و میراث عده ای خاص نیست که با چراغ سبز و حضور آن ها شکل بگیرد. برگزاری این جشنواره و رویکرد هنرمندان و استقبال مردم از آن نشان داد که تداوم آن یک ضرورت است. ضرورتی که نیاز جامعه آن را به عنوان بازویی برای انقلاب اسلامی در رویارویی با دشمن در صحنه ی جنگ نرم و تهاجم فرهنگی طلب می کند.
از سوی دیگر برگزاری باشکوه این جشنواره نشان داد که اگر فعالیت های فرهنگی و هنری بدست مردم سپرده شود بسیار کارساز و تأثیر گذار خواهد بود. هر جا که مردم حضور داشته باشند و به آن ها اعتماد شود و توانمندی و ظرفیت آن ها در نظر گرفته شود، می تواند بیشترین موفقیت ها را در پی داشته باشد. اما برگزاری این جشنواره که انعکاسی از هنر متعهد و هدفمند بود نشان از یک آسیب جدی در حوزه ی فعالیت های فرهنگی و هنری توسط دستگاه های اجرایی و دولت نیز دارد.
سوگمندانه باید اعتراف کرد که دستگاه های دولتی متولّی فرهنگ و هنر همچون وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و حتی حوزه ی هنری نتوانسته اند به وظیفه ی خطیر خود که همانا ترویج هنر متعهد و تربیت هنرمندان متعهد است جامه ی عمل بپوشانند. همواره نگرانی های فراوان و دغدغه های دردمندانه از سوی دلسوزان دربارهی فعالیت های هنری درکشور وجود داشته است. هر چند که در طول سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی مدیریت های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با فراز و نشیب هایی روبرو بوده، ولی در یک ارزیابی به هیچ کدام از این دوره ها نمی توان نمره ی قابل قبولی در ترویج هنر متعهد داد. این در حالی است که در برخی دوره ها وزرایی بس شایسته، دردمند و متعهد سکان این وزارتخانه را برعهده داشته اند. اگر بخواهیم با نگاه آسیب شناسی به قضیه نگاه کنیم، شاید یکی از عوامل آن، گرفتاری مدیران هنری در فعالیت های کمّی و الزام پاسخگویی به افکار عمومی در زمینه های میزان عملکرد است. در طول این همه سال شاهد برگزاری انواع جشنواره ها، همایش ها و فعالیت های مختلف فرهنگی و هنری بوده ایم. به عبارتی از نظر کمیت شاید بتوان گفت در سطح خوبی فعالیت صورت گرفته ولی اینکه محتوای این جشنواره ها و انواع برنامه های اجرا شده چه بوده و تا چه حد توانسته با اهداف و آرمان های نظام جمهوری اسلامی هماهنگی و سازگاری داشته باشد قابل تأمل است. جشنواره های مختلف فجر که هر ساله به مناسبت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی برگزار می شود، صرفاً این ایام بهانه ای برای برگزاری این جشنواره ها تحت این نام و عنوان است و گرنه ارتباط چندانی با موضوع ندارد هر چند که انتظار نیست همه محتوای جشنواره ها صرفاً با مضامین انقلابی باشد ولی حداقل بخشی از آن باید در این راستا باشد.
شاید از آن جهت که وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی از بعد مبنایی که آن هم اصل آن به دوران پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بر می گردد باعث شده باشد که خواسته یا ناخواسته تحت تأثیر همان بنیان اولیه اش به مسیر خود ادامه دهد ولی انتظار می رفت که حوزه ی هنری که زاییده ی انقلاب اسلامی برای ترویج هنر متعهد بود این رسالت و مأموریت را عهده دار شود اما شاهد هستیم که این حوزه نیز در فعالیت های کمی و غیر تأثیرگذاری گرفتار شد. این مسأله در برخی جاها آنقدر دچار آسیب شد که حتی ادارات کل ارشاد را نیز پشت سر گذاشت.
مشکل اصلی کجاست؟ و چرا دستگاه های فرهنگی و هنری ما به این روز افتاده اند و با گرفتار شدن در فعالیت های کمّی و بدون محتوای مطلوب راه خویش را ادامه می دهند؟ آسیب را باید از زاویه ای دیگر نیز جست و جو کرد. با عرض پوزش از محضر هنرمندان متعهد و دلسوز و دردمند باید گفت که پس از پیروزی انقلاب اسلامی متولیان فرهنگی و هنری در تربیت هنرمندان متعهد که بتوانند در راستای اهداف مقدس و مردمی تولیدات هنری داشته باشند موفقیت مطلوبی نداشته اند. برای ترویج هنر متعهد هیچ راهی جز تربیت هنرمند متعهد که ایمان و انگیزه های درونی محرک آن باشد وجود ندارد. بی جهت نگفته اند که: «از کوزه همان برون تراود که در اوست» هنر دستوری و بخشنامه ای نیست که با ایجادمحدودیت های خاص و دستورالعمل ها و دستورها از هنرمند بخواهیم تا فلان اثر را بسازد. هر کس چیزی را می آفریند که به آن اعتقاد داشته و جزیی از دغدغه اش آن باشد. هنرمندانی که برای نان و به طور دستوری آثار خود را تولید می کنند، هر چند رنگ و لعاب خوبی هم داشته باشد ولی خواسته یا ناخواسته عمق تفکرات و دیدگاه های آنان در آن اثر مشاهده خواهد شد. وقتی کعبه ی آمال یک هنرمند غرب باشد. چه بخواهد و چه نخواهد نگاه به این قبله در آثار او خواهد بود. نمونه اش بسیاری از فیلم ها و سریال هایی است که در صدا و سیما ساخته شده و بخشی از آسیب های اجتماعی به عوارض همین آثار هنری بر می گردد. در حالی که امام راحل (ره) فرمودند صدا و سیما باید یک دانشگاه است.
هر استادی در کلاس درس خواهی نخواهی افکار و اعتقادات خود را منتقل می کند. یک کارگردان و یا بازیگر نیز استاد کلاس تولید هنری خویش است و آنچه را ارائه می دهد که بدان اعتقاد داشته باشد. این را که گفتم به هیچ وجه قصد متهم نمودن همه ی هنرمندن را ندارم بلکه به عنوان یک آسیب جدی در حوزه ی هنر باید آن را تلقی کرد.
جشنواره مردمی فیلم عمار برای تداوم مسیر خود راهی جز این ندارد که به تربیت هنرمندان متعهد بپردازد. اصل این است که هنر متعهد را هنرمند متعهد می سازد و هنرمندان متعهد هستند که می توانند هنرمندان متعهد دیگری را بسازند.
در برهه ای در دولت نهم برای پر کردن همین خلا هنر متعهد، جشنواره ای تحت عنوان «جشنواره امید و انتظار» شکل گرفت ولی تداوم پیدا نکرد. شاید یکی از دلایل مهمش هم همین مسأله بود. تجربه نشان داده که اگر هنر با تعهد در آمیخته شود و هنرمندان متعهد میدان دار خلق آثار هنری شوند با استقبال وسیع مردم روبرو خواهند شد. چرا که مردم نیز براساس افکار و اعتقادشان به آثار هنری نگاه می کند. آنچه را که رئیس جمهور محترم در همایش هنرمندان اشاره کردند که ما تقسیم بندی هنرمندان به ارزشی و غیر ارزشی را قبول نداریم، سخت تعجب آور و از جهاتی نگران کننده است. تعجب آور این است که جناب دکتر روحانی سخنی را بر زبان راند که دقیقاً برخلاف آن چیزی است که در عالم واقع وجود دارد یعنی انکار یک امر بدیهی. این سخن حتی از سوی مخالفان هنر متعهد و مروجان ابتذال نیز قابل قبول نمی تواند باشد، زیرا آن ها هم همواره در مقابل هنر غیر ارزشی خود، هنرمندان ارزشی را دیده اند به طوری که حاضر نیستند با آن ها هر گونه همکاری نمایند. امروز بخش مهمی از برنامه های جهان سلطه توسط هنرمندان ضد ارزشی عملیاتی و اجرا می شود. به عبارتی سربازان جنگ نرم جهان سلطه هنرمندان غیر متعهد و مزدوری هستند که زمینه را را برای جنگ سخت فراهم می سازند. هر چند که مشاوران محترم رئیس جمهور تلاش کرده اند این سخن را توجیه کنند و راه حلی برای آن بیابند ولی چرا رئیس جمهور نظام اسلامی که سخنش میلیون ها مخاطب دارد این گونه غیرکارشناسانه صحبت کند که بعداً عده ای بخواهند آن را توجیه کنند.
اما نگرانی دوم از سخن رئیس جمهور این است که این تفکر یعنی عدم اعتقاد به مرزبندی هنرمند ارزشی و غیر ارزشی زمینه ساز ترویج هنر غیر متعهد شود وروز بروز عرصه را بر هنرمندان دلسوز و متعهد تنگ تر نماید.
جشنواره ی مردمی فیلم عمار پاسخی است به ضعف عملکرد متصدیان رسمی امور هنری و آن ها که هنر ارزشی را بر نمی تابند ولی این اقدام با شکوه مردمی از آن ها سلب مسؤولیت نمی کند.
نصرالله شفیعی
منبع: جهان نیوز
خبر مرتبط: ابراز نگرانی BBC از برگزاری جشنواره عمار