تشکیل دادگاه "شیخ نمر" روحانی شیعه شرق عربستان، تازهترین اقدام رژیم ریاض در تلاش مأیوسانهاش برای سرکوب قیام ضداستبدادی مردم این کشور محسوب میشود. مأموران رژیم سعودی، شیخ نمر را تیرماه سال گذشته به شکل وحشیانهای مورد حمله قرار داده و پس از شلیک چهار گلوله به وی که به پایش اصابت کرد، بازداشت کردند، به این امید واهی که بتوانند مسیر خیزش آزادیخواهانه و ضد استبدادی مردم را سد نمایند.
به گزارش روزنامه جمهوری اسلامی، آغاز دادگاه فرمایشی "شیخ نمر باقرالنمر" روحانی شیعه و مبارز عربستانی با اعتراضات گسترده در داخل و خارج عربستان روبرو شده است. در داخل، طی روزهای اخیر، بخشهای گستردهای از این کشور، به خصوص مناطق شرقی، شاهد اعتراضات مردمی در واکنش به این اقدام رژیم ریاض بوده و با وجود فضای امنیتی شدید، هزاران تظاهر کننده با حمل تصاویر "شیخ نمر"، شعار "لبیک یا نمر" سر داده و خواستار سرنگونی رژیم شدند. در ایران نیز مراجع عظام شیعه به اقدام فرقه گرایانه و سرکوبگرانه ریاض واکنشی نشان داده و ضمن هشدار به حکام ریاض، خواستار محترم شمردن حقوق شیعیان عربستان شدند.
واقعیت این است که حوادث سیاسی عربستان، روز به روز عرصه را بر نظام پادشاهی آل سعود تنگتر میکند و سردمداران این رژیم برای نجات از پرتگاهی که در برابر آنان قرار دارند به هر اقدامی متوسل میشوند که محاکمه روحانی شیعه عربستان به اتهامهای واهی و غیرواقعی، در این راستا قرار دارد. زعمای ریاض تلاش دارند چنین وانمود کنند که اعتراضات در عربستان محدود به بخشی از اقلیت شیعه است که توسط برخی روحانیون تحریک شدهاند درحالی که بسیاری از تحلیلگران و ناظران مستقل بین المللی، این کشور را در آستانه یک انقلاب سراسری و سرنوشتساز میدانند که هر زمان احتمال وقوع آن میرود.
گسترش قیام مردمی از شرق این کشور به بسیاری از نقاط که طی ماههای گذشته رخ داده است بر ادعای حکومت ریاض در محدود بودن اعتراضات خط بطلان میکشد.بروس ریدل، پژوهشگر سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) اعتراف میکند که اکنون احتمال سرنگونی خاندان سلطنتی بیش از هر زمان دیگری است و عربستان، آخرین نظام پادشاهی مطلق جهان خواهد بود. وی پیشبینی میکند این اتفاق در زمان ریاست جمهوری اوباما رخ خواهد داد.
این پژوهشگر سیا تاکید میکند آل سعود فقط با اقلیت شیعه مواجه نیست بلکه دامنه نارضایتیها روز به روز درحال گسترش به سایر مناطق است. وی به سردمداران واشنگتن توصیه میکند به منظور حفظ منافع آمریکا، تدابیری برای شرایط غیرقابل پیشبینی در این کشور اتخاذ کنند. این اظهارنظر نشان میدهد، نگرانیهای مسئولان سیاسی شرق عربستان از محاکمه شیخ نمر بیجهت نیست.واقعیت این است که تمام شاخصههای بروز یک انقلاب که در دیگر کشورهای عربی شاهد قیام، وجود داشته است، حتی شدیدتر از آنها، در عربستان وجود دارد.
در این کشور که از عظیمترین منابع نفتی جهان برخوردار است این ثروت عظیم در انحصار یک گروه 25 هزار نفری از خاندان پادشاه و نزدیکان آن قرار دارد درحالی که اکثر مردم دچار فقر هستند. استبداد مطلق، بیعدالتی، ساختار سیاسی بدوی و حکومت قبیلهای، همه و همه، عواملی هستند که ریشههای یک قیام عمومی را تشکیل میدهند.
حکام ریاض، به خصوص پس از وقوع قیامهای مردمی در منطقه، خطر را کاملاً احساس کرده و تلاش نمودهاند با اتخاذ تدابیر متعدد، خود را از طوفان قیامهای مردم و موج بیداری اسلامی درامان نگاه دارند ولی این تلاشها، نتیجه مورد نظر را برای رژیم عربستان به دنبال نداشته است. سیاست حکومت عربستان در داخل بر سرکوب گسترده و برخورد با مشت آهنین، با ناراضیان و مخالفان بوده است. در خارج نیز حکام آل سعود کوشیدهاند با تأثیرگذاری بر مسیر قیامهای مردمی، آنها را به سمت و سویی هدایت کنند که خطری را متوجه حکومت ریاض نسازد. لشکرکشی آل سعود به بحرین و مداخلات گسترده آنها در سوریه در همین راستا قرار دارد.
به عبارت دیگر، ریاض کوشیده است به زعم خود خاکریز را به خارج از مرزها انتقال دهد. حاکمان عربستان در مسیر اجرای این سیاست، به حکام بحرین در سرکوب غیرانسانی و وحشیانه قیام مردم این کشور کمک کردهاند و در سوریه نیز از تروریستها تا حد ممکن در ریختن خون مردم این کشور حمایت کردهاند.
با اینحال، این تدابیر حاصلی نداشته و نتوانسته تضمینی برای بقای حکومت عربستان ایجاد نماید و همین امر، علاوه بر اینکه وحشت را بر خاندان حکومتی عربستان مستولی ساخته، نگرانی شدید آمریکا را نیز برانگیخته است. آمریکاییها که طی دو سال گذشته متحدین منطقهای خود را یک به یک از دست دادهاند تمام تلاش خود را صرف حفاظت از نظام پادشاهی عربستان کردهاند.
واقعیت این است که سقوط رژیم آل سعود با دیگر رژیمهای عرب تفاوت بسیار دارد و این امر به خصوص برای آمریکا از اهمیتی حیاتی برخوردار است. این اتفاق، تأثیری بسیار مهم بر منطقه خواهد گذاشت و در اولین پیامد، سایر رژیمهای قبیلهای و خانوادهای منطقه را به دنبال خود به سقوط خواهد کشاند. همین حساسیت موجب شده است دولتمردان آمریکائی علیرغم ادعاهای دموکراسی خواهانه در منطقه، با اینکه در دیگر کشورهای عربی، از لزوم دگرگونی سخن به میان آوردهاند در عربستان تنها برای انجام اصلاحات تدریجی توصیههائی کردهاند.
با اینحال آنچنانکه تجربه سالهای اخیر نشان داده است آمریکاییها نیز تا جایی از متحدین منطقهای خود دفاع میکنند که امکان بقای آنها وجود داشته باشد و به محض اینکه احساس کردهاند این معادله درحال تغییر است به سرعت پشت متحدان خود را خالی کردهاند.
این نکته مهم و عبرت آموزی برای سران عربستان است که حمایت آمریکا و سایر قدرتها نمیتواند متضمن دوام حکومت آنها باشد. حکام عربستان بهتر است به جای سیاستهای کنونی و قدم گذاشتن در جای پای همتاهای دیکتاتورشان در دیگر کشورهای عرب منطقه، از در سازش با ملت خود برآیند و در برابر خواستههای به حق آنها تمکین کنند و از سرکوب مردم خود، به خصوص اقلیت مورد تبعیض قرار گرفته شیعه آن کشور دست بردارند. این تنها راهی است که شاید بتواند بر عاقبت کار آنها تاثیر بگذارد.