ریاست جمهوری 92 هم گذشت تا باز هم فصل جدید سیاسی ایران با غافلگیری نسبی رقم بخورد. 2 کاندیدا در میانه راه عرصه را به دیگران سپردند و با انتخاب رئیس جمهور، اکنون 5 کاندیدای دیگر به دنبال سرنوشت آینده خود خواهند رفت؛ اما این سرنوشت برای جوان ترین نامزد انتخابات این دوره قدری با دیگران متفاوت است.
[more]
از سعید جلیلی سخن می گوییم. از مردی که تمام مدت انتخابات و از همه تریبونها درباره "آزاد شدن ظرفیت ها" گفت، تا آنجا که لفظ "ظرفیت" به کلام بقیه کاندیداها نیز راه یافت و البته برخی تعابیر طنز هم نیز از آن استخراج کردند. اما به واقع خود "آقا سعید" عالی ترین ظرفیتی بود که بلاخره از میزهای بررسی و مذاکره، اتاقهای فکر، جلسات تصمیم گیرهای کلان و کلاسهای درس دانشگاهی اش برای امت حزب الله و به ویژه بچه حزب اللهی های جامعه که تشنه شنیدن حرفهای او بودند، آزاد شد.
اکنون، پس از 24 خرداد 92 دیگر کسی از شخصیتی به اسم سعید جلیلی تنها مذاکرات هسته ای را به یاد نمی آورد؛ بلکه او را با اندیشه های آرمانی و تلاش برای ارائه الگوی عملیاتی از گفتمان اصیل اسلام انقلابی می شناسند. اکنون این تصویر ذهنی عمومی از یقه دیپلمات، کلام با تأنی، لبخندهای نرم و راه رفتن در کنار کاترین اشتون گذر کرده و به مردی با موهای جوگندمی رسیده که با چفیه ای برگردن و پیراهن خوش دوخت دو جیب که روی شلوار قرار گرفته به ابراز احساسات جمعیت مشتاق پاسخ می دهد و برای آنها آرمانهایشان را فریاد می زند. حالا دیگر همه می دانند که دیپلمات باوقار عرصه های حساس، یک بچه بسیجی خاکی است که (هرچند همیشه خودش از اشاره به آن پرهیز می کند اما) هر گام راه رفتنش با پای مصنوعی، افتخار سالهای جنگ و دفاع را زنده می کند.
واقعا اگر چنین کسی در این انتخابات رئیس جمهور می شد، به واسطه سنگینی مسئولیت و کار فراوان، آنقدر دست نیافتنی می ماند که شخصیتش پیش از آنکه به درستی شناخته شود، در پس فضای غبار آلود سیاسی و اقتصادی محو می شد. مطئنا او آنچنان آماج توهین های ناجوانمردانه و حمله های تبلیغاتی رسانه های دشمن قرار می گرفت که شاید هیچ وقت فرصت شناخت صحیح از او دست نمی داد. حتی ممکن بود در کشاکش مسئولیت دچار تغییراتی شود که لایه های شخصیتی او را در پس حوادث مخفی کند. درست مثل سرنوشتی که رئیس جمهوری مردمی چون محمود احمدی نژاد به آن دچار شد.
این روزها "آقا سعید" بچه بسیجی ها هرچند مرام قبلی حفظ کرده اما در جریان انتخابات به تجربه های گسترده ای دست یافت که می تواند بیش از پیش از آن استفاده کند. مطمئنا او بیش از پیش به میان جوانان فعال عرصههای فرهنگی و اجتماعی می آید و مهمترین سرمایه او کادرسازی و گسترش ارتباط با بدنه فعال اجتماعی خواهد بود که در کمترین حالت حائز 4 میلیون رای ارزشمند است. بر خلاف دکتر معین سال 84 که با چهار میلیون رای، تاریخ مصرف سیاسی و اجتماعی اش برای جریان اصلاحات تمام شد و به عرصه دانشگاهی بازگشت، دکتر جلیلی راه روشن و پرامیدی را پیش رو دارد. راهی که هرچند طولانی است اما آغاز تحقق شعار اصلی او یعنی آزاد سازی ظرفیت هاست. از همین روست که می گوییم حیف بود "آقا سعید" رئیس جمهور شود.