خب معلوم است که باید در مقابل تهاجم دشمن دفاع کرد، چون اگر دفاع و مقابله ای نباشد، سرمایه های قبیله، کشور یا جامعه نابود خواهد شد. توپ و ترکش و بمب و موشک به شهرها و روستاها و زیرساختهای کشور خواهد خورد. اصلا عقل سالم قبول نمیکند که دست روی دست بگذاریم و بیکار بنشینیم.
در مقابل هر تهاجمی باید دفاع و مقاومت صورت بگیرد. الان هم که یکی از عرصه های جنگ، نبرد تمام عیار اقتصادی است، بدیهی است که باید در این عرصه هم مقاومتی باشد تا موشک و تیر و ترکش به زیرساختهای اقتصادی و بنیان اقتصاد ما که نبض ادامه حیات یک ملت است اصابت نکند. مدلی که نخبگان نظام و در راس آنها، امام امت مسلمین، برای این جنگ ارائه دادند، همان «اقتصاد مقاومتی» است.
به گفته کارشناسان و نخبگان، برای تحقق و عملیاتی شدن این مدل اقتصادی، باید در 4 جبهه، به قدر کافی فعال باشیم:
جبهه فرهنگی، جبهه علمی، جبهه سیاست و جبهه اجرایی.
در این مدل اقتصادی، مهمترین عنصر، مردم هستند و مهم ترین و پایه ای ترین بخشی که مردم میتوانند در آن نقش آفرینی کنند، جبهه فرهنگی است که اولین مولفه آن نیز «گفتمان سازی» و پذیرش اجتماعیِ اقتصاد مقاومتی است.
دو نگاه به پیشرفت اقتصادی کشور وجود دارد؛ یکی نگاه به خارج از کشور که امید دارد کدخدا و دوستانش دلشان به رحم بیاید و نان شب خودشان را که خود بسیار محتاج ترند به آن، در کفِ دستان ما بگذارند، و نگاه دیگری که میگوید باید در مقابل تهاجم اقتصادی دشمنان، تجهیز بشویم و دفاع کنیم تا اقتصاد ما از بمب و موشک های دشمن در امان بماند.
در روزهایی که مسئولین بلندپایه نظام جمهوری اسلامی که مراکز حساس دولتی و اجرایی کشور در دست ایشان است، نگاه اول را به مقوله اقتصاد و معیشت مردم دارند و به دنبال مُسکّن های مقطعی و زودگذر در اقتصاد کشور هستند، آحاد مردم میتوانند کاری کنند که این جریان، به نفع نگاه دوم ورق بخورد.
اولاً که مهمترین عنصر اقتصاد مقاومتی، مردم هستند و اگر دولت پذیرای این نگاه نیست، مردم میتوانند از پایین به بالا این نگاه را تزریق کنند و ثانیاً اگر جامعه نخبگانی کشور و متعاقب آن، خودِ مردم بتوانند یک فضای گفتمانی {در هر موضوعی} ایجاد کنند، مسئولین یک جامعه، دولت، قوای دیگر، مدیران و دستگاههای تصمیم ساز و تصمیم گیرنده دولتی و غیر دولتی، در همان فضا فکر میکنند، در همان فضا عمل میکنند و در همان فضا تصمیم میگیرند.
برای گفتمان سازی هم بایستی در وهله اول، مدل های دیگر اقتصادی را رد کرد و کنار گذاشت. این کار میسر نمیشود مگر اینکه به مردم، یعنی مهمترین عناصر اقتصاد مقاومتی، نشان دهیم که مدلهای اقتصادی اتخاذ شده توسط دولت و سایر مدلهای مشابه که متکی به نگاه به خارج است، نتیجه مطلوبی ندارد و نباید به خارج از مرزها دل بست؛ و بعد از اینکه مردم اقناع شدند و به این نگرش رسیدند، آنگاه خودشان مطالبه عمل به اقتصاد مقاومتی را از دولت خواهند داشت.
یادداشت از محمد نظری